احمد سعدات: زندانها، جنبش آزادیخواهی سیاهان و مبازره برای فلسطین
15 اکتبر 2018
سمت چپ هوی نیوتن
سمت راست احمد سعدات
مقالۀ پیش رو را رهبر جنبش آزادیخواهی ملی فلسطین، احمد سعدات، دبیرکل جبهۀ خلق آزادی فلسطین، نوشته است که ابتدا بهعنوان مقدمۀ ویرایش جدید «انتحاری انقلابی» نوشتۀ هوی نیوتن به زبان فرانسه منتشر شد.
در روز پانزدهم اکتبر، سالروز تأسیس حزب پلنگهای سیاه، به میراث عمیق و جاری مبازره برای جنبش آزادیخواهی سیاهان ادای احترام میکنیم که در خط مقدم نبرد علیه نژادپرستی، نظام سطله و نظام سرمایهداری ایالات متحده ایستادهاند.
مقالۀ سعدات، که برای اولین بار به زبان انگلیسی در این وبسایت منتشر میشود، به مبارزات مشترک و اتحاد انقلابی بین جنبشهای فلسطین و سیاهان میپردازد و بهویژه بر مبازره علیه حصرهای نژادپرستانه و استعماری تأکید میکند:
باعث افتخار است که برای این کتاب که یک رهبر بزرگ مبازرات آزادیخواهی سیاهان در ایالات متحده، یعنی هوی پی. نیوتون، نگاشته، مقدمهای بنویسم. از دل زندان رامون نیروهای اشغالگر و از طرف خودم، همرزمانم و جنبش اسرای فلسطینی، مشتهای گرهکردۀ خود را برای ابراز همبستگی و ارادت بالا میبریم و آغوش خود را بر همرزمان سیاهپوست خود میگشاییم؛ همرزمانی که مبارزهشان برای رهایی از چنگال دیو و دد، علیرغم سرکوب شدید، تا به امروز ادامه یافته است.
از انصار تا اتیکا و لانمانزان، زندان تنها یک فضای فیزیکی برای حبس نیست؛ بلکه محل مبازرۀ مظلوم در مواجهه با ظالم است. فرقی نمیکند نام مبارز مومیا ابوجمال باشد، ولید دقه باشد یا جورج ابراهیم عبدالله. زندانیان سیاسی پشت میله های زندان میتوانند و باید اولویت جنبشهای ما باشند. این نامها نشانگر ادامۀ مبارزۀ ما علیه دشمن مشترکمان است و تاریخ راهاندازی چنین مبارزاتی به جنبشهای ضداستعماری و آزادیبخش دهههای 60 و70 و 80 میلادی تا به امروز بازمیگردد. زندانی سیاسی صرفاَ یک فرد نیست، بلکه رهبر مبارزه است که در پشت دیوارهای حبس به هدایت و رهبری و به شکستن و برچیدن حصارها، دیوارها و زنجیرهایی که برای تفرقهانداختن میان ما و مردمان و جوامع ماست، می پردازد. زندانیان سیاسی با تنهایی، سلول انفرادی و شکنجههای بیرحمانه از سوی اشغالگران و زندان بانانی مواجه هستند که در پی شکستن ارادۀ زندانیان و ارتباط عمیق آنها با مردمانشان هستند.
در طول زمان شاهد تشدید فشارها علیه جنبشمان هستیم، چنانکه امروز در فیلیپین ملاحظه میکنیم، چنانکه شاهد حملات مرگبار و هماهنگ بر مقاومت فلسطین هستیم، چنانچه مجرمسازی از مردمان سیاهپوست و جنبش های آنها را میبینیم، واضح است که ما همچنان با وضعیتی دستوپنجه نرم میکنیم که هوی نیوتن تشخیص داد و با آن مبارزه کرد. ما همچنان در پی دفاع از مردمانمان در برابر هجوم بیوقفۀ نظام سرمایهداری، صهیونیسم و امپریالیسم و نیروهای پلیس و نظامی آنها هستیم. ما هنوز موفق به تحقق رؤیاهایمان و تبدیل زندانها به موزههای آزادی نشدهایم. انقلابیون در سراسر دنیا و در هر جنبشِ مردمان مظلوم برای تحقق رؤیای چنین آیندهای مبارزه میکنند. بهراستی هنگامی که از جنبش اسرا سخن میگوییم، در اصل از مقاوت صحبت میکنیم.
زندانها برای هدفی وجود دارند، برای تأمین نیازها و منافع افراد در قدرت. و تازمانی که زندانهایی برای حبسکردن مردم وجود دارد، اشغالگری و استعمار و ظلم هم وجود دارد؛ هرکجا اشغالگری و استعمارگری وجود دارد، زندان و تمام قوانین و چهارچوبهای قانونی برای مشروعیتبخشی به بهرهکشی و ظلم و بیعدالتی هم وجود دارد و مقاومت و آزادیخواهی جرم انگاشته میشود.
از قانون بردگان فراری در دهۀ آغازین 1800 تا «لیستهای تروریستی» که در پی مجرمانگاری و منزویکردن جنبشهای مقاومت مردم در سراسر دنیا هستند، همگی بازتاب جنگ علیه مردم است. درود میفرستیم بر خواهر اساتا شکور، که همچنان در کوبا مشغول مبارزه است و آزاد است، در حالی که با موج جدید از تهدیدها و برچسبهای «تروریست» با هدف بهزانودرآوردن این نظام جهانی آزادی، مواجه است.
این امر همچنین بهوضوح نشان میدهد که پروندۀ این مبارزه، این آرمان و جنبش حزب پلنگهای سیاه و جنبش آزادیخواهی سیاهان هنوز بسته نشده است. این یک پروندۀ گشوده است، یک مبارزۀ ادامهدار و یک جنبش پیوسته برای عدالت و آزادی. امروز که این مطلب را مینویسم، چپهای انقلابی فلسطین، جبهۀ خلق آزادی فلسطین، پنجاهمین سالگرد مبارزۀ خود را جشن میگیرد: زمانی برای جشن و سرور و نیز برای مرور این میراث، با هدف تقویت و تشدید حرکت ما بهسمت پیروزی انقلابی است. همچنین، ما بهتازگی پنجاهمین سالروز تأسیس حزب پلنگان سیاه را گذراندیم که هدفش در راستای تغییرات انقلابی همچنان و تا به امروز بههمان اندازه اهمیت دارد. این میراث را ایدهها و مردمی پیش میبرند که تاریخ مبارزهشان همچنان الهامبخش و انگیزهبخش جوامع است. شما ممکن است در خیابانهای برلین، از کنار اولین اسیر از جبهۀ آزادی فلسطین عبور کنید که همچنان فلسطینیان را سازماندهی میکند. شما میتوانید میراث حزب پلنگان سیاه و مبارزۀ در جریان سیاهان را در خیابانهای شیکاگو و اوکلند و هارلم احساس کنید. افرادی هستند که درونشان میراثهایی از مبارزه را همچون گنجینههای انسانی حمل میکنند. تجربۀ سالخوردهترهای جنبش ما، بهویژه آنان که حبس کشیدهاند، در کنار ایدههایی در قالب یادداشت و کتاب و ادبیات هستند که از نسلی به نسل دیگر مسیر و طریق مبازره به سمت آینده را مشخص میکنند. مبارزهای که در آن جوانان برای مبارزات انقلابی سیاهان و فلسطینیها برای آزادی پیشقدم میشوند.
هر زندانی سیاسی، چه اکنون در حبس باشد چه نباشد، در درون خود، رؤیا و واقعیت آزادی را و اینکه آزادی چه میتواند باشد و در عمل چه معنایی باید داشته باشد، حمل می کند. امروز، وقتی به جنبش آزادیخواهی سیاهان یا به مبارزات بومیها و سرخپوستان در ایالات متحده و کانادا مینگریم، از همان صف دشمنانی میبینیم که در فلسطین اشغالی با آنها روبهرو هستیم. گلولههایی که مالکوم ایکس و فرد همپتون را ترور کرد، از جنس همان گلولههایی است که ممکن بود برای کشتن غسان کنفانی یا خالد نزال یا محمد الهمشری استفاده شود. امروز ما میبینیم که همان گازهای اشکآور و گلولهها به سراسر دنیا برای استفاده علیه مردم ارسال میشوند. میبینم شرکتهایی همچون G4S چطور از حملات علیه جنبشهای ما و زندانیکردنهای گستردۀ مردمان سود میبرند، و نیروهای پلیس ایالات متحده و اروپا و اسرائیل تبادل آموزشی با یکدیگر دارند تا نژادپرستی، عملیات «ضد شورش» و سرکوب را در خیابانهای شهرها و روستاهای ما تشدید کنند.
در حلقههای ما اینجا در زندان، ما همواره امید و تمایل داریم با جنبشها در مکانهای دیگر و با زندانیان سیاسی در هر کجا ارتباط برقرار کنیم. ما میخواهیم تجربیات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم تا جنبش های آزادیخواهی و جنبش آزادسازی زندانیانمان را تقویت کنیم. زندانیان سیاسی تجربیات دست اولی از رویارویی دارند و تجربۀ زندان میتواند تجربهای دگرگونکننده برای یک زندانی سیاسی باشد. این تجربهای فردی نیست، بلکه تجربهای جمعی است؛ قهرمانیِ یک زندانی صرفاً به حبسبودن او نیست، بلکه درک این مسئله است که او میتواند رهبر یک جنبش باشد و این یک مبارزۀ مداوم در یک مکان جدید است که همچنان در سطح بینالملل طنینانداز است. جورج ابراهیم عبدالله امروز در زندان لانمزان در حال مبارزه است؛ همان طور که مومیا ابوجمال در ماهانوی. همچنین قهرمانی، تنها به سپریکردن سالها در زندان و سپس آزادشدن نیست؛ بلکه در پیشکسوتبودن در مبارزهای است که همچنان حامل پیام آزادی برای آنهایی است که در حبس باقی ماندهاند.
علیرغم تمام تلاشهایشان، زندانیان سیاسی ضعیف یا شکسته نیستند. رسالت یک زندانی سیاسی روشن نگهداشتن مشعل است. این نقشی نیست که ما در پی آن بوده باشیم یا برای آن کاری کرده باشیم؛ اما اکنون که در این موقعیت هستیم، باید جایگاه خود را حفظ کنیم تا الگویی باشیم نه برای مردمانمان که ریشههایشان عمیق و قدمهایشان استوار است، بلکه برای دشمن تا نشان دهیم که زندانیکردن برای شکستندادن ما یا مردمان ما سودی ندارد. ما حاملان آرمانی هستیم، نه فقط فردی در جستجوی آزادی. اسرائیل یا فرانسه یا ایالات متحده، حاضر بودند ما یا جورج عبداله یا مومیا ابوجمال را آزاد کنند، اگر ما تن میدادیم به اینکه ابزاری در دست این سیستم ها باشیم. یا تن میدادیم به خیانت به مردمانمان. اما در عوض، زندانها الگوهای چشمگیری از فرهنگ مقاومت را ، از هنر گرفته تا ادبیات و ایدههای سیاسی، تولید کردهاند.
امروز، جنبش ما و جنبشهای انقلابی در سراسر دنیا زمان سختی را میگذرانند. با این وجود، این زمانهای سخت با ارزش هستند، اگر ما با دقت به آنها بنگریم: چرا که ما در حال هموارسازی مسیر برای نسلهای جدید انقلابیون در سراسر دنیا هستیم. نسلهایی که میتوانند همچنان سوسیالیسم و دموکراسی مردمی را بهعنوان یک جایگزین برای دنیا مطالبه کنند. در دورهای که نیوتون در آن به نگارش پرداخت، جنبشها و زندانیها تجربیات مشترکی داشتند و از طریق نامه و کتاب و هنر که اغلب بهصورت مخفیانه از پس سانسورها و دیوارهای آهنین تبادل میشد، در ارتباط بودند. امروز، با وجود تحولات عظیم در عرصۀ فناوری، زندانیان سیاسی برای شنیدهشدن سخنشان در تقلا هستند و حتی از دسترسی به تلفن برای صحبتکردن با خانوادهها و عزیزانشان منع میشوند.
چرا ما هنوز هم نوشتههای هوی نیوتون را امروز میخوانیم و از نو منتشر میکنیم؟ در واقع به این دلیل که تحلیل او و تحلیل حزب پلنگان سیاه درست از آب درآمد و همچنان هم صحیح و معتبر و ضروری است. امروز وقتی میبینیم که امپریالیسیم و سلطهگری آمریکا میتازد، یا تهدیدهای ترامپ علیه دنیا و کشتن مردمان سیاهپوست بهضرب گلولۀ پلیس در خیابانهای ایالات متحده را مشاهده میکنیم، صحیح و ضروریبودنِ اساسی آثار حزب پلنگان سیاه برجسته میشود. امروز به جنبشهای مردمی حمله میشود و مبارزات آزادی برچسب «تروریسم» میخورند و جرم انگاشته میشوند. ما درواقع شاهد یک حملۀ بیرحمانۀ گسترده علیه مردمانمان هستیم. زندان تنها یک گونه از اعمال زور بهدست اشغالگر، استعمارگر، سرمایهدار و امپریالیست است. سلب دانش مردم و تحمیل اشکال جدید از منزویسازی گونههای دیگری از اعمال زور هستند.
تحمیل مصرفگرایی، سلب حقوق بشر از مردم، منزویساختن مردم، همه در کنار زندان، اشکالی از اعمال زور هستند که درصدد تضعیف جنبشهای ما، مردمان ما و چشمانداز ما به آزادی هستند.
آنها میخواهند تمام جنبشهای ما را از یکدیگر جدا کنند و برای این منظور از برچسب «لیست تروریستی» و سکوتِ سلولهای انفرادی استفاده میکنند. رسانههای سرمایهداری و امپریالیست چشم جهان را میپوشانند تا ما حتی اینجا در زندانهای اسرائیلی تنها دربارۀ آخرین دستآوردهای فناوری در ایالات متحده بشنویم؛ در حالی که سرکوب مردمان سیاهپوست را از دید همه مخفی نگه میدارند. اما واقعیت امروز این است که هر روز یک هوی یا اساتا یا خالد یا ایشاق کوچکی متولد میشود که قادر است چشمانداز مردمانش را بهپیش برد.
هوی نیوتون و پلنگان سیاه در دفاع از سوسیالیسم و عدالت اجتماعی و در مبارزه با نژادپرستی، امپریالیسم و جنگ، از خیابانهای اوکلند تا اردوگاههای پناهندگان در لبنان، ایستادند. هوی نیوتون میگفت: «ما صددرصد از مبارزۀ برحق فلسطینیها برای آزادی حمایت میکنیم. ما به این کار ادامه خواهیم داد و دوست داریم تمامی مردم ترقیخواه دنیا برای ساختن دنیایی که در آن همۀ مردم میتوانند آزاد و راحت زندگی کنند، به ما بپیوندند.»
البته امروز من نمیتوانم دربارۀ زندانها در ایالات متحده در جایگاه یک متخصصِ این موضوع صحبت کنم. اما تنها نگاهی به آمار، تصویری شوکهکننده از مشکلات این سیستم نشان میدهد. بهعنوان فلسطینی، ما نیز با تجربۀ سلب و نفی، حمله به موجودیتمان، برخورد بهعنوان کمتر از انسان یا غیرانسان، بهخاطر هویت نژادی تعیینشده برای ما، مواجه هستیم. ما از طریق تجربیات خود میفهمیم که اشغالگری و سرمایهداری تنها در پی سود و منفعت هستند و الگویی که زندانهای ایالات متحده برای دنیا میسازد، الگویی است که در آن زندانیها بهعنوان نیروی کار رایگان و سودی برای نظام سرمایهداری تلقی میشوند. ما مشاهده میکنیم که چطور زندان بهمثابۀ ابزاری است برای اعمال کنترل و تفرقه و تهدید جوامع و مردمان تحت آماج حملات. زندانیکردن برابر است با مقادیر زیادی پول برای شرکتهای بزرگ و در عین حال تهدیدی است مستقیم علیه کودکان سیاهپوست و آیندۀ آنها. این همان «راهحل امنیتی» است که ترامپ و امپریالیسم آمریکایی در حال ارائه به دنیا بهعنوان راهحلی برای بحران سرمایهداری هستند؛ راهحلی که بر بهرهکشی و استثمار خونین و ظالمانه پیریزی شده است.
اینجا در سلولهای خود، ما میتوانیم طنین این حملات و تأثیر فیزیکی آنها را در حملات و بازجوییهای واحدهای ویژۀ سرکوبکنندۀ رژیم اشغالگر حس کنیم. ما همچنین نظارهگر نیروی بالقوه و حقیقتاَ ضرورت جنبشها برای قیام از درون زندانها و همراهی با کسانی که بیرون هستند، هستیم. ما هزاران فرد را میبینیم که به 20 سال، 30 سال، 40 سال حبس یا بیشتر محکوم شدهاند. آزادی مردمان سلب و جانشان گرفته شده است. مقاومت ضروری است و باید تأثیری واقعی بر زندگی مردم داشته باشد. فداکاری ما در زندان تنها زمانی معنا دارد که به میوه برای تهیدستان و آزادی برای مردمانمان ختم شود. مبارزۀ ما باید در بعد مادی بر زندگی مردم تأثیر مثبت بگذارد.
از ایرلند تا ایالات متحده تا فرانسه و فلسطین، زندانیان سیاسی همچنان رهبران جنبشهای مبارزه با نژادپرستی و امپریالیسم و استعمارگری هستند. ما همچنین شاهد زندانیانی از جنبش فلسطین هستیم که در سراسر دنیا با زندانی سیاسی شدن در سلولهای مطلقاً انفرادی در زندانهای دشمنان مواجه هستند: از رسمیه عودۀ قهرمان در ایالات متحده تا پنج زندانی برای فلسطین، که پنجتن سرزمین مقدس خوانده میشوند و مبارزان سیاهپوست بهاتهام فعالیتهای خیرخواهانه برای مردم ما تا همرزم عزیزمان جورج عبدالله که متحمل 34 سال حبس در زندانهای فرانسه شد.
زندانها و زندانیان سیاسی همچنین الگوی قدرت و ضرورت «زیرپاگذاشتن قانون» هستند. قانون امپریالیست و استعمارگر، برای ربودن حقوق و منابع مردم ما و نیز توجیه زندانیکردن و سرکوب و مجرمانگاری ما استفاده میشود. زمانی که مردم نهصرفاً بهعنوان افراد، بلکه بهعنوان یک قدرت جمعی، مبارزه میکنند و قانون را میشکنند و از طریق قدرتشان عدالت و بیعدالتی را بازتعریف میکنند، آن قانون ادعای مشروعیتش را از دست میدهد. دربارۀ قانون سرمایهداری، امپریالیسم و استثمار، شکستن قانون باید یک هنجار شود نه یک استثنا.
ما زندانیان سیاسی به این دلیل محبوس شدهایم که از فعالیت ما، از ایدهها و افکار ما، از قدرت ما برای بسیجکردن مردمان بهشیوۀ انقلابی و علیه استثمار و استعمار میترسند. آنها از ارتباطگیری ما می ترسند و از قدرت مردم ما وحشت دارند. آنها میترسند که اگر ما با یکدیگر متحد شویم، یک جبهۀ بینالمللی برای آزادی مردمان مظلوم و سرکوبشده تشکیل بدهیم. آنها میدانند و بهشدت وحشت دارند از اینکه ما حقیقتاً میتوانیم یک دنیای جایگزین بسازیم. برای آنها، این وحشت شکست است، اما برای ما و مردمان ما، این امید آزادی و وعدۀ پیروزی است.
احمد سعدات
زندان رامون
نوامبر 2017